سال ها بود که در مستندات علمی در زمینه طراحی وب سایت و تجربه کاربری به قانون سه کلیک به عنوان یک باور استاندارد در طراحی اشاره می شد. طوری که همیشه در مقالات می خواندیم که باید کاربر حداکثر با سه کلیک به داده مورد نظر خود دست یابد. این درحالی است که تحقیقات جدید این قانون را به چالش کشیده است و آزمایشهای کاربردپذیری مدتی است که «قانون سه کلیک» را زیر سوال بردهاند. اینکه مخالفان این قانون چه دلایلی برای ادعای خود دارند را در ادامه بررسی خواهیم کرد:
4 دلیل اصلی در چالش قانون سه کلیک
مخالفان می گویند برخلاف باور عمومی، اگر مردم نتوانند در سایت شما اطلاعات مورد نظرشان را با ۳ کلیک پیدا کنند باعث نمیشود سایت را ترک کنند.
1- چه کسی گفته که مردم نا امید می شوند؟
تست های کاربردپذیری UIE نشان داد که مردم بعد از ۳ کلیک ناامید نمیشوند و اینکه باز هم کلیکهای بیشتری کنند باعث سرخوردگیشان نمیشود.
2- مهندسی معکوس
یک توصیه عملی آن است که قانون ۳ کلیک را با قانون ۱ کلیک جایگزین کنیم: «هر کلید یا تعامل باید کاربر را به هدفش نزدیکتر کند و در عین حال تا جای ممکن مقصدهای ناخواسته را از سر راهش دور کند.
3- 600 درصد افزایش در حالت 4 کلیکه!
تستهای جیکوب نیلسن نشان داد که در یک سایت تجارت الکترونیک، با تغییر طراحی به شکلی که پیدا کردن محصولات از صفحهای اصلی ۴ کلیک به جای ۳ کلیک طول بکشد، باعث شد توانایی «کاربر» در پیدا کردن محصول ۶۰۰ درصد افزایش یابد. (کتاب «اولویت کاربردپذیری»)
4- اصلا کلیک کردن مهم نیست
تستهای کاربردپذیری UIE دیگری نشان دادهاند که تعداد کلیکها نقش کلیدی در کاربردپذیری ندارد و در عوض پیوندهایی با برچسبهای مناسب که «رایحهی اطلاعات» بدهد نقش مهمتری دارد.
بله درست است؛ چیزی که واقعا مهم است راحتی گشتوگذار و پیمایش سایت است. اگر کاربر را مجبور نکنید روی کلیکهایش فکر کند، با چند کلیک اضافه هیچ مشکلی نخواهد داشت. البته در آخر باید به این نکته هم اشاره کنم که رد قانون “3 کلیک” دلیلی برای استفاده از قانون “30 کلیک” نیست!!
پس لطفا جوگیر نشوید!
عالی بود